نظریه تنظیم هیجان گارنفسکی بر اساس فرایندهای شناختی و رفتاری است که افراد برای مدیریت و کنترل هیجانات خود به کار میبرند. این نظریه به طور خاص بر روی چگونگی ارزیابی و پردازش هیجانات در مواجهه با رویدادهای استرسزا تمرکز دارد.
اجزای نظریه تنظیم هیجان گارنفسکی
1. شناسایی و ارزیابی هیجان
این مرحله شامل آگاهی از هیجانات و شناسایی آنها در موقعیتهای مختلف است. فرد باید بتواند احساسات خود را شناسایی کرده و درک کند که چه زمانی این احساسات بروز میکنند.
2. انتخاب راهبردهای تنظیم
گارنفسکی به معرفی نه راهبرد اصلی برای تنظیم هیجان میپردازد که شامل:
- سرزنش خود (Self-blame): فرد خود را مسئول احساسات منفی میداند.
- پذیرش (Acceptance): قبول کردن واقعیت بدون قضاوت.
- نشخوار فکری (Rumination): فکر کردن مکرر درباره یک موضوع منفی.
- تمرکز مجدد مثبت (Positive Reorientation): تمرکز بر جنبههای مثبت وضعیت.
- تمرکز مجدد بر برنامهریزی (Planning Focus): برنامهریزی برای مقابله با مشکلات.
- ارزیابی مجدد مثبت (Positive Reappraisal): تغییر دیدگاه نسبت به یک وضعیت منفی به دیدگاه مثبت.
- دیدگاهگیری (Perspective Taking): تلاش برای درک وضعیت از دیدگاه دیگران.
- فاجعهانگاری (Catastrophizing): تصور بدترین حالت ممکن از یک وضعیت.
- سرزنش دیگران (Other-blame): نسبت دادن مسئولیت به دیگران.
3. تعدیل پاسخهای هیجانی
این مرحله شامل تلاش برای تغییر یا کنترل واکنشهای هیجانی است. افراد میتوانند با استفاده از تکنیکهای مختلف، شدت یا نوع پاسخهای هیجانی خود را مدیریت کنند.
4. یادگیری و بازخورد
افراد باید از تجربیات خود بازخورد بگیرند و در صورت نیاز، راهبردهای جدیدی برای تنظیم هیجانهای خود یاد بگیرند. این فرآیند یادگیری مداوم به افراد کمک میکند تا در آینده بهتر با هیجانات خود کنار بیایند.
استناد: عینی پور، جواد. (1403). نظریه تنظیم شناختی هیجان از دیدگاه گارنفسکی. بازیابی از : www.eynypour.blog.ir